برنامه کارخونه شبکه۲ سیما همراه موفقیت کارآفرین (دو برادر)
با توجه به صحبت های که داشتید، اشاره کردید دغدغه ما دغدغه تحصیل بود. در ادامه که با شکست مواجه شدند وفوت پدر گرامیتان را شاهد بودیم. به هر حال با شکست مواجه شدند، اما گفتند شکست آخر زندگی نیست و با توجه به امکاناتی که داشتند میتوانستد بگویند من که در رفاه هستم پس چرا برای دیگران کار کنم. اما ایشان چون اهل کار وتلاش وکوشش بودند ، رفتند و برای دیگران کار کردند. یعنی کار کردن برای دیگران را عار ندانستند، پس بحث عدم تن پروری را در ایشان مشاهده کردیم. موضوع دوم قبول شدن ایشان در دانشگاه شریف که با ترسی در ایشان همراه شد. این میتواند به دلیل همزمان بودن ازدواجشان و قبولی در دانشگاه باشد. نکته ای که در اینجا وجود دارد ترس از شکست نیست بلکه ترس از موفقیت است. برای ترس از موفقیت تجربیاتی دارم، خیلی ها با من تماس میگیرند و میگویند من در فلان دانشگاه قبول شدم، در شرکت جدید استخدام شدم، کسب وکار پر درآمدی راهاندازی کردم اما میترسم نکند این یک خواب یا رویا باشد. در زندگی فراز ونشیب و شکست و موفقیت های زیادی وجود دارد و مراحل مختلفی را میگذرانیم. ما نباید بترسیم. موفقیت دلچسب و شیرین است و ما باید خودمان را آماده تغییر کنیم. برادر شما دارای همچین روحیه ای میباشد چون در مراحل بعدی تصمیم خود را گرفتند. نکته بعدی حس مسئولیت پذیری که در کودکی در وجود شما شکل گرفته است. نکته بعد فضای همدلی و قدرشناسی که در بین شما و همسرتان در حمایت از برادرتان وجود داشت جز نکات ارزشمندی است. وقتی تصمیمی نمیگیریم و انتخابی نمیکنیم در واقع شکستی هم نمیخوریم، پس اشتباه کردن محصول انفعال است نه انتخاب ما.